سنت های بعد از دفن میت

بعد از دفن میت موارد زیر سنت است

1- قبر حدود یک وجب از زمین بلند شود،

تا مشخص شود که قبر است و به آن اهانت نشود، به دلیل حدیث جابر(رض): (أن النبی(صلى الله عليه وسلم) ألحد له لحد، و نصب علیه اللبن نصبا، و رفع قبره من الأرض نحوا من شبر) [1]

«برای پیامبر(صلى الله عليه وسلم)، لحدی کنده شد و بر او خشت قرار داده شد و قبرش به اندازه یک وجب از زمین بلند کرده شد».

2- قبر مقداری مرتفع شود، به دلیل حدیث سفیان تمار که گفت:

(رأیت قبر النبی(صلى الله عليه وسلم) مسنما)[2] «قبر پیامبر(صلى الله عليه وسلم) را دیدم که (به شکل کوهان شتر) برجسته بود».

3- با قراردادن تکه سنگی یا شبیه آن در قسمت بالای قبر (سرمیت)، آن را مشخص کند،

تا هرگاه کسی از بستگان میت بمیرد نزد او دفن شود،

به دلیل حدیث مطلب بن ابی وداعه(رض) (لما مات عثمان بن مظعون أخرج بجنازته فدفن، أمر النبی(صلى الله عليه وسلم) رجلا أن یأتیه بحجر، فلم یستطع حمله، فقام إلیها رسول الله(صلى الله عليه وسلم) و حسر عن ذراعیه، قال المطلب: قال الذی یخبرنی عن رسول الله(صلى الله عليه وسلم): کأنی أنظر إلی بیاض ذراعی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) حین حسر عنها، ثم حملها فوضعها عند رأسه، و قال: أتعلم بها قبر أخی، و أدفن إلیه من مات من أهلی)[3]

«وقتی که عثمان بن مظعون فوت کرد، جنازه‌اش را بیرون بردند و دفن کردند. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به مردی دستور داد تا سنگی برای او بیاورد، آن شخص نتوانست سنگ را حمل کند، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) (به طرف سنگ) رفت و آستینش را بالا زد،

مطلب گوید: کسی که از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به من خبر داد گفت: وقتی که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) آستینش را برای برداشتن سنگ بالا زد، سفیدی ساعدهایش را دیدم، سنگ را حمل کرد و در کنار سر عثمان قرار داد و فرمود: با این سنگ قبر برادرم را نشانه می‌‌کنم و هر کس از خویشاوندانم فوت کند نزداو دفنش می‌کنم».

دعا برای میت

4- بالای قبر بایستد و برای پایداری میت دعا و طلب مغفرت کند

و حاضران را نیز به این کار سفارش کند؛ به دلیل حدیث عثمان بن عفان(رض):

(کان النبی(صلى الله عليه وسلم) إذا فرغ من دفن المیت وقف علیه فقال: استغفروا لأخیکم، وسلوا له التثبیت فإنه الآن یسأل)[4]

«وقتی که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) از دفن میت فارغ می‌شد، بالای سر او می‌ایستاد و می‌فرمود: برای برادرتان طلب مغفرت کنید و برای او از خدا طلب پایداری کنید که الان از او سؤال می‌شود».

جایز است که همراهان جنازه، هنگام دفن کنار قبر بنشینند تا مرگ و حوادث بعد از آن را به یاد بیاورند، به دلیل حدیث براء بن عازب:

(خرجنا مع النبی(صلى الله عليه وسلم) فی جنازة رجل من الأنصار، فانتهینا إلی القبر و لما یلحد، فجلس رسول الله(صلى الله عليه وسلم) وجلسنا حوله، و کأن علی رؤسنا الطیر، و فی یده عود فجعل ینکت فی الأرض فرفع رأسه فقال: استعیذوا بالله من عذاب القبر، مرتین أو ثلاثا، ثم قال: إن العبد المؤمن إذا کان فی انقطاع من الدنیا، و إقبال من الآخرة، نزل إلیه ملائکة من السماء بیض الوجوه کأن وجوههم الشمس، معهم کفن من أکفان الجنة، و حنوط من حنوط الجنة حتی یجلسوا منه مد البصر ثم یجی ملک الموت علیه السلام حتی یجلس عند رأسه، فیقول: أیتها النفس الطیبة، أخرجی إلی مغفرة من الله و رضوان، قال:

فتخرج تسیل کما تسیل القطرة من فی السقاء، فیأخذها، فإذا أخذها لم یدعوها فی یده طرفة عین حتی یأخذوها، لیجعلوها فی ذلک الکفن و فی ذلک الحنوط، و یخرج منها کأطیب نفحة مسک وجدت علی وجه الأرض، قال: فیصعدون بها، فلایمرون یعنی بها علی ملأ من الملائکة إلا قالوا: ما هذا الروح الطیب، فیقولون فلان بن فلان، بأحسن أسمائه التی کانوا یسمونه بها فی الدنیا. حتی ینتهوا بها إلی السماء الدنیا، فیستفتحون له فیفتح لهم، فیشیعه من کل سماء مقربوها إلی السماء التی تلیها، حتی ینتهی به إلی السماء السابعة، فیقول الله عزوجل، اکتبوا کتاب عبدی فی علیین، و أعیدوه إلی الأرض، فإنی منها خلقتهم و فیها أعیدهم، و منها أخرجهم تارة أخری. قال: فتعاد روحه فی جسده، فیأتیه ملکان فیجلسانه، فیقولان له: من ربک؟ فیقول: ربی الله، فیقولان له: ما دینک؟ فیقول دینی الإسلام، فیقولان له: ما هذا الرجل الذی بعث فیکم؟ فیقول:هو رسول الله(صلى الله عليه وسلم) فیقولان له: و ما علمک؟ فیقول: قرأت کتاب الله فآمنت به صدقت، فینادی مناد فیالسماء: أن صدق عبدی فافرشوه من الجنة، و ألبسوه من الجنة، و افتحوا له بابا إلی الجنة، قال: فیأتیه من روحها و طیبها، و یفسح له فی قبره مد بصره، قال: و یأتیه رجل حسن الوجه، حسن الثیاب، طیب الریح، فیقول: أبشر بالذی یسرک هذا یومک الذی کنت توعد. فیقول له: من أنت؟ فوجهک الوجه یجیء بالخیر؟ فیقول: أنا عملک الصالح، فیقول: رب أقم الساعة حتی أرجع إلی أهلی و مالی.

قال: و إن العبد الکافر إذا کان فی انقطاع من الدنیا وإقبال من آلاخرة، نزل إلیه من السماء ملائکة سود الوجوه، معهم السموح، فیجلسون منه مد البصر، ثم یجی ملک الموت حتی یجلس عند رأسه، فیقول: أیتها النفس الخبیثة، أخرجی إلی سخط من الله وغضب، قال: فتفرق فی جسده فینتزعها کما ینتزع السفود من الصوف المبلول فیأخذها، فإذا أخذها، لم یدعوها فی یده طرفة عین حتی یجعلوها فی تلک السموح، و یخرج منها کأنتن ریح جیفة وجدت علی وجه الأرض، فیصعدون بها فلایمرون بها علی ملأ من الملائکة إلا قالوا: ما هذا الروح الخبیث؟ فیقولون فلان بن فلان بأقبح أسمائه التی کان یسمی بها فی الدنیا، حتی ینتهی به إلی السماء الدنیا، فیستفتح له فلا یفتح له، ثم قرأ رسول الله(صلى الله عليه وسلم):

) لاتفتح لهم أبواب السماء و لایدخلون الجنة حتی یلج الجمل فی سم الخیاط(  فیقول الله عزوجل: اکتبوا کتابه فی سجین فی الأرض السفل فتطرح روحه طرحا، ثم قرأ: ) و من یشرک بالله فکأنما خر من السماء فتخطفه الطیر أو تهوی به الریح فی مکان سحیق ( فتعاد روحه فی جسده و یأتیه ملکان فیجلسانه فیقولان له: من ربک؟ فیقول: هاه هاه لا أدری. فیقولان له: ما دینک؟ فیقول هاه هاه، لا أدری. فیقولان له: ما هذا الرجل الذی بعث فیکم؟ فیقول: هاه هاه لا أدری. فینادی مناد من السماء: أن کذب فافرشوا له من النار، و افتحوا له بابا إلی النار، فیأتیه من حرها و سمومها، و یضیق علیه قبره حتی تختلف فیه أضلاعه، و یأتیه رجل قبیح الوجه، قبیح الثیاب، منتن الریح، فیقول: أبشر بالذی یسؤک، هذا یومک الذی کنت توعد، فیقول:من أنت فوجهک الوجه یجیء بالشر؟ فیقول: أنا عملک الخبیث. فیقول: رب لاتقم الساعة. – و فی روایة: ثم یقیض له أعمی أصم أبکم، و فی یده مرزبة لو ضرب بها جبل کان ترابا، فیضربه ضربة حتی یصیر ترابا، ثم یعیده الله کما کان فیضربه ضربة أخری، فیصیح صیحة یسمعه کل شیء إلا الثقلین)[5]

ه همراه پیامبر(صلى الله عليه وسلم) با جنازه مردی از انصار خارج شدیم تا به قبر رسیدیم در حالیکه هنوز لحد آمده نشده بود، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) نشست، ما هم (آرام و ساکت) دور او نشستیم، مثل اینکه بالای سرمان پرنده بود، و در حالی که چوبی در دست داشت و آن را بر زمین می‌کوبید، سرش را بلند کرد و دو یا سه بار فرمود، از عذاب قبر به خدا پناه ببرید، سپس فرمود:

وقتی که بنده مؤمن در حال بریدن از دنیا و رو کردن به آخرت است فرشتگانی که صورتهایشان سفید و مانند خورشید (درخشان) است، و کفنی از کفن‌های بهشت و حنوطی (هر چیز خوشبویی که به جسد می‌زنند) از حنوطهای بهشت به همراه دارند، از آسمان به سوی او می‌آیند و تا جایی که چشم، توانایی دیدن دارد ملائکه کنار او می‌نشینند، سپس ملک الموتu می‌آید و کنار سرش می‌نشیند و می‌گوید: أی روح پاک! به سوی مغفرت و رضوان الهی خارج شو، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: پس روح مانند قطره‌ای که از لبه مشک آب می‌چکد، خارج می‌شود و ملک الموت آن را می‌گیرد، وقتی آنرا گرفت، لحظه‌ای در دستش نمی‌ماند که فوراً (سایر ملائکه‌ها) آن را می‌گیرند و در آن کفن و بوی خوش قرار می‌دهند و از آن روح بویی خوشتر از بهترین مسک روی زمین خارج می‌شود، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود:

او را بالا می‌برند و از کنار هر گروهی از ملائکه که می‌گذرند می‌پرسند: این روح پاک کیست؟ می‌گویند: فلانی پسر فلانی است، و او را با بهترین نامهایی که در دنیا داشته، مورد خطاب قرار می‌دهند، تا اینکه او را به آسمان دنیا می‌رسانند، برای او طلب باز شدن دروازه آسمان می‌کنند، دروازه بر آنها باز می‌شود و از هر آسمانی تا آسمان بعدی مقربان (بین دو آسمان) او را همراهی می‌کنند تا به آسمان هفتم برده می‌شود، خداوند عزوجل می‌فرماید: نامه عمل بنده‌ام را در میان نامه اعمال نیکوکاران بنویسید و او را به زمین بازگردانید. که من آنها را از (خاک) زمین آفریده‌ام و به آن بازمی‌گردانم و بار دیگر آنها را از آن خارج می‌کنم، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود:

روحش به جسدش بازگردانده می‌شود و دو ملائکه (نکیر و منکر) نزد او می‌آیند و او را می‌نشانند و از او می‌پرسند:پروردگارت کیست؟جواب میدهد:پروردگارم الله است،از او میپرسند:دینت چیست؟ جواب می‌دهد: دینم اسلام است،از او می‌پرسند این مردی که از میان شما مبعوث شد کیست؟ جواب می‌دهد: او فرستاده خدا است، از او می‌پرسند از کجا می‌دانی؟ جواب می‌دهد: کتاب خدا را خواندم و به آن ایمان آورده و آن را تصدیق کردم. در این زمان ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد بنده‌ام راست گفت؛ پس از فرش بهشت برای او پهن کنید و از لباس بهشت او را بپوشانید و برای او دری از بهشت باز کنید. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: نسیم و بوی خوش بهشت به مشام او می‌رسد و قبرش به اندازه دید چشمش وسعت پیدا می‌کند.

(پیامبر(صلى الله عليه وسلم)) فرمود: سپس مردی زیباروی با لباسی زیبا و بویی خوش نزد او می‌آید و می‌گوید، مژده باد تو را به چیزی که خوشحالت می‌کند. این همان روزی است که به تو وعده داده شده بود پس به آن مرد می‌گوید: تو کیستی؟ صورت تو مانند صورت کسی است که پیام‌آور نیکی است. (آن مرد) می‌گوید من عمل صالح توهستم. (بنده مؤمن) می‌گوید: پروردگارا! قیامت را برپا کن تا به سوی اهل و مالم برگردم.

(پیامبر(صلى الله عليه وسلم)) فرمود: و هنگامیکه بنده‌ی کافر در حال بریدن از دنیا و انتقال به آخرت است، ملائکه‌هایی از آسمان به سوی او پایین می‌آیند که صورتشان سیاه است، پارچه‌هایی بافته شده از مو (با الیاف زبر و درشت) به همراه دارند و تا چشم قدرت دیدن دارد ملائکه اطراف او را می‌گیرند، سپس ملک الموت می‌آید و کنار سرش می‌نشیند و می‌گوید:ای روح خبیث! به سوی خشم و عذاب خدا خارج شو، (پیامبر(صلى الله عليه وسلم)) فرمود: روح در جسد او پراکنده و متفرق می‌شود، و ملک الموت روحش را مانند کشیدن سیخ خاردار از پشم خیس بیرون می‌آورد همینکه آن را بیرون آورد لحظه‌ای در دستش باقی نمی‌ماند بلکه فوراً آنرا در آن پارچه‌های بافته شده از مو (با الیاف زبر و درشت) قرار می‌‌دهند، در حلیکه بویی بدتر از گندیده‌ترین لاشه روی زمین از آن خارج می‌شود، روحش را بالا می‌برند، از کنار هیچ گروهی از ملائکه عبورش نمی‌دهند مگر اینکه می‌گویند این روح خبیث کیست؟ می‌گویند:

فلانی پسر فلانی است و با زشت‌ترین نامهایی که در دنیا داشته او را مورد خطاب قرار می‌دهند تا اینکه به آسمان دنیا برده می‌شود، آنگاه برای او طلب باز شدن دروازه آسمان می‌کنند، ولی دروازه را بر او باز نمی‌کنند، سپس پیامبر(صلى الله عليه وسلم) این آیه را تلاوت کرد:

( لاَتُفَتَّحُ لَهُم أبوَابُ السَّمَاءِ وَلاَیَدخُلُونَ الجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الجَمَلُ فِی سَمِّ الخِیَاطِ )   (الاعراف: 40)

«درهای آسمان به روی آنها باز نمی‌گردد و به بهشت وارد نمی‌شوند تا اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد».

خداوند متعال می‌فرماید: نامه عمل او را در میان بدکاران در زمین سفلی بنویسید، پس روح او پرت می‌شود؛ سپس (پیامبر(صلى الله عليه وسلم)) این آیه را خواند:

( وَ مَن یُّشرک بِاللهِ فَکَأنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخطَفُهُ الطَّیرُ أو تَهوِی بِهِ الرِّیحُ فِی مَکَانٍ سَحِیق ) (حج: 31)

«هر کس که برای خدا شریکی قرار دهد انگار (به خاطر سقوط از اوج ایمان به حضیض کفر) از آسمان فرو افتاده است (و به بدترین شکل جان داده است) و پرندگان تکه‌های بدن او را می‌ربانید یا اینکه تندباد او را به مکان بسیار دوری (و دره ژرفی) پرتاب می‌کند».

سپس روحش به جسدش بازگردانده می‌شود و دو ملائکه (نکیر و منکر) او را می‌نشانند و از او می‌پرسند: پروردگارت کیست؟ جواب می‌دهد: هاه! هاه! نمی‌دانم از او می‌پرسند دینت چیست؟ جواب می‌دهد: هاه! ها! نمی‌دانم، از او می‌پرسند این مردی که در میان شما مبعوث شد کیست؟ جواب می‌دهد: هاه! هاه! نمی‌دانم، در این حال ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد که: دروغ گفت؛ پس فرشی از آتش برای او پهن و دری از آتش برای او باز کنید، از گرما و حرارت جهنم به سوی او می‌آید و قبرش بر او تنگ می‌شود به طوری که استخوان‌های سینه‌اش درهم شکسته می‌شود و مردی با رویی زشت و لباسی قبح و بویی بد نزد او می‌آید و می‌گوید: مژده باد تو را به چیزی که تو را ناراحت می‌کند، این همان روزی است که به تو وعده داده شده بود، (آن شخص کافر) می‌گوید: تو کیستی؟ صورت تو مانند صورت کسی است پیام‌آور شر است. (آن مرد) می‌گوید من عمل خبیث تو هستم، (شخص کافر) می‌گوید: پروردگارا قیامت را برپا مکن.

در روایتی آمده که: سپس خداوند کور و کر و لالی را برای او مأمور می‌کند که عصایی آهنی در دست دارد که اگر با آن به کوه زده شود آن را به خاک تبدیل می‌کند، با آن ضربه‌ای به او می‌زند تا به خاک تبدیل شود سپس خداوند او را به حالت اول باز می‌گرداند، سپس ضربه‌ای دیگر به او می‌زند و فریادی می‌کشد که غیر از جن و انس هر چیزی آن را می‌شنود».

 

تعزیه

تعزیه اهل میت با کلماتی که گمان می‌رود موجب تسلیت آنها شده و اندوه آنان را از بین می‌برد و آنها را به رضا و صبر توصیه می‌کند، مشروع است. و باید با کلماتی که از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) ثابت شده‌اند، به اهل میت تسلیت گفته شود، و اگر چیزی از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) در این زمینه در ذهن نداشت، باید با هر سخن نیکویی که مخالفتی با شرع نداشته و هدف را تحقق بخشد، به آنها تسلیت بگوید:

از أسامه بن زید روایت است: (کنا عند النبی(صلى الله عليه وسلم) فأرسلت إلیه إحدی بناته تدعوه و تخیره أن صبیا لها أو ابنا لها فی الموت، فقال رسول الله(صلى الله عليه وسلم) ارجع إلیها فأخبرها: أن لله ما أخذ، و له ما أعطی، و کل شی عنده بأجل مسمی، فمرها فلتصبر و لتحتسب…)[6] «نزد پیامبر(صلى الله عليه وسلم) بودیم که یکی از دخترانش (زینب) کسی را به دنبال او فرستاد تا او را طلب کند و به او اطلاع دهد که بچه یا(*) پسر زینب در حال مرگ است. پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود به سوی او برگرد و به او بگو: آنچه خدا می‌گیرد و آنچه بخشیده، ملک اوست و هر چیزی نزد او اجلی معین دارد و به او بگو صبر کند و طلب ثواب کند».

لازم است (که در امر تعزیه) از دو چیز دوری شود، اگرچه مردم بر انجام آنها حریص باشند:

یکی تجمع برای تعزیه در مکانی مخصوص مانند خانه یا مقبره یا مسجد.

دیگری درست کردن غذا از طرف اهل میت برای پذیرایی از کسانی که به عزاداری می‌آیند: به دلیل حدیث جریر بن عبدالله بجلی(رض):

(کنا نعد الإجتماع إلی أهل المیت، وصنیعة الطعام بعد دفنه من النیاحة)[7] «ما جمع شدن نزد اهل میت و درست کردن غذا (برای مردم) بعد از دفن میت را از نیاحت (سوگواری و نوحه‌خوانی) می‌دانستیم».

سنت آن است که نزدیکان و همسایگان میت برای خانواده میت غذایی درست کنند و آنها را سیر کند؛ به دلیل حدیث عبدالله بن جعفر(رض): وقتی که جعفر کشته شد و جنازه او را آوردند، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (اصنعوا لآل جعفر طعاماً، فقد أتاهم أمر یشغلهم، أو أتاهم ما یشغلهم)[8] «برای خانواده جعفر غذایی درست کنید؛ چون کاری برایشان پیش آمده که آنها را مشغول کرده است یا (فرمود) چیزی برایشان پیش آمده که آنها را مشغول کرده است».

آنچه به میت نفع می‌رساند

میت در چند مورد از عمل دیگران نفع می‌برد

1- دعای مسلمانان برای او: به دلیل فرموده خداوند متعال:

( وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعدِهِم یَقُولُونَ رَبَّنَا اغفِرلَنَا وَلإِخوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالإیمَانِ وَلاَتَجعَل فِی قُلُوبِنَا غِلاً لِلّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إنَّکَ رَؤُفٌ رَّحِیم )   (حشر: 10)

«و کسانی که پس از مهاجرین و انصار می‌آیند می‌‌گویند: پروردگارا، ما را و برداران ما را که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفته‌اند، بیامرز و کینه‌ای نسبت به مؤمنان در دلهایمان جای مده، پروردگارا تو دارای رأفت و رحمت فراوانی هستی».

و به دلیل فرموده پیامبر(صلى الله عليه وسلم): (دعوة المراء المسلم لأخیه بظهر الغیب مستجابة، عند رأسه ملک موکل، کلما دعا لأخیه بخیر قال الملک الموکل به: آمین و لک بمثل)[9] «دعای انسان مسلمان برای برادرش در غیاب او مستجاب می‌گردد، (چون) در کنار سرش فرشته‌ای مأمور شده، که هر وقت برای برادرش دعای خیر کند می‌گوید، آمین و مانند همین دعا برای توباشد».

2- پرداخت کردن قرض میت، از طرف هر کسی که باشد:

چون قبلاً بیان شد که ابوقتاده دو دینار را بجای میت پرداخت کرد.

3- قضای نذر از میت، روزه باشد یا غیر روزه:

به دلیل حدیث سعد بن عباده: (أنه استفتی رسول الله(صلى الله عليه وسلم) فقال: إن أمی ماتت و علیها نذر؟ فقال: اقضه عنها)[10] «از پیامبر(صلى الله عليه وسلم) سؤال کرد و گفت: مادرم در حالی فوت کرد که بر او نذری بود؟ پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمودآن را به جای او ادا کن».

4- اعمال صالحی که فرزند صالح انجام می‌دهد:

خداوند متعال می‌فرماید:

‌( وَ أن لَیسَ لِلإنسَانِ إلاَّ مَا سَعَی ) (نجم: 39)

«و اینکه برای هر انسان پاداش و بهره‌ای نیست جز آنچه خود برای آن تلاش نموده است».

و پیامبر(صلى الله عليه وسلم) می‌فرماید: (إن أطیب ما أکل الرجل من کسبه، و إن ولده من کسبه)[11] «پاکترین و بهترین چیزی که انسان می‌خورد این است که از کسبش باشد و فرزند انسان هم از کسب او است».

5- صدقات جاریه و اعمال صالحی که از خود برجای می‌گذارد:

از ابوهریره(رض) روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) فرمود: (إذا مات الإنسان انقطع عمله إلا من ثلاث: إلا من صدقة جاریة، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له)[12] «وقتی که انسان می‌میرد عملش قطع می‌شود مگر از سه چیز: صدقه جاریه، علمی که مورد استفاده دیگران قرار می‌گیرد، و ولد صالحی که برای او دعا می‌کند».


[1]) سند آن حسن است : [الجنائز 153]، حب (2160)، هق (410/3).
[2]) صحیح : [الجنائز 154]، خ (1390/255/3). مسنّم : یعنی مرتفع، و تسنیم قبر خلاف تسطیع آن است.
[3]) حسن : «الجنائز 155]، د (3190/22/9).
[4]) سند آن صحیح است : [الجنائز 156]، د (3205/41/9).
[5]) صحیح : [الجنائز 159]، أ (53/74/7)، د (4727/89/13).
[6]) متفق علیه : خ (1284/150/3)، م (923/635/2).

*) شک از راوی است.
[7]) صحیح : [ص. جه 1308]، جه (1612/514/1).
[8]) حسن : [ص. ج 1015]، د (3116/406/8)، ت (1003/234/2)، جه (1610/514/1).
[9]) صحیح : [ص. ج 3381]، م (2733/2094/4).
[10]) متفق علیه : خ (2671/289/5)، م (1638/1260/3)، د (3238/134/9)، ت (1586/51/3)، نس (21/7).
[11]) صحیح : [الإرواء 1626]، د (3511/444/9)، این لفظ ابوداود است، ت (1369/406/2)، جه (2137/723/2)، نس (241/7).
[12]) صحیح : [ص. ج 793]، م (1631/1255/3)، د (2863/86/8)، ت (1390/418/2)، نس (251/6).

دکمه بازگشت به بالا

Adblock رو غیر فعال کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید