قضا و قدر

باور های عقیدتی یک مسلمان به قضا و قدر

باور های عقیدتی یک مسلمان به قضا و قدر

بلاخره به بخش پانزدهمِ حساس ترین مضمون در مورد باور های عقیدتی یک مسلمان، خوش آمدید.

یک تعداد انسان های مذخرف و بی علم شایعات و شبهاتی را در مورد قضأ وقدر، میان مسلمانان پراگنده میکنند تا عقاید، و افکارکسانی را که معلومات و مطالعه ی کافی ندارند، مغشوش کنند.

منافقین و منحرفین خود شان معانی و مفهوم بعضی آیات و احادیث را درک کرده نمیتوانند، چون فهم آفاقی در موضوع ندارند، و بمجرد خواندن یک آیه و یا حدیثی، آناً به نقد و شبهات افگنی میپردازند.

در این بخش مضمون بعضی سوالات و شبهاتی را که در افکار نسل معاصرجوانان و نوجوانان ما قالب بندی کرده اند، خدمت شما عزیزان تقدیم و تحلیل میکنم.

بطور مثال میپرسند:

اگر الله سبحانه و تعالی از گذشته، حال و آینده باخبر است، و همه‌ ی آن را در لوح محفوظ ثبت و ضبط نموده، پس معنی آیه ی ۳۹ سوره ی رعد چیست؟

يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (رعد ۳۹)

خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ و «امّ الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد اوست!

‏الله سبحانه و تعالی هرچه را كه بخواهد، و مصلحت بداند، از نشانه‌های كتاب ديدنی جهانی و از آيه‌ها كتاب خواندنی آسمانی، از ميان برميدارد، و هرچه را  از قوانين هستی و از شریعت های الهی كه حكمتش اقتضا كند و مناسب با زمان باشد برجای ميدارد و جايگزين مي‌سازد. و همه ی اينها در علم الله سبحانه و تعالی ثابت و مقرّر است.

و یا اینکه:

اگر روزِی و کردار و اجل‌ها تعیين شده‌اند و قابل افزایش و کاهش نیستند، این حدیث رسول اکرم ص را چگونه توجیه می کنید:

«مَنْ سَرَّهُ أَنْ يُبْسَطَ لَهُ فِي رِزْقِهِ، أَوْ يُنْسَأَ لَهُ فِي أَثَرِهِ، فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ».

هر کسی که دوست دارد روزی اش وسیع اجلش به تأخیر افتد، صله ی رحم را به جا آورد.

دیگری میپرسد:

خطابِ نوح علیه السلام به قومش را چگونه تفسیر می‌کنید که می‌فرماید:

أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ٭ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاءَ لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

‏ الله را بپرستيد، و از او بترسيد، و از من فرمانبرداري كنيد. (اگر دعوت مرا بپذيريد) خداوند گناهان شما را مي‌آمرزد، و تا اجل نهایي مرگ شما را به تأخير مي‌اندازد. امّا اگر متوجّه باشيد، هنگامي كه اجل نهایي الهي فرا رسد، تأخير پيدا نمي‌كند. ‏


و نیز در مورد حدیثی که رسول کریم صلی الله و علیه وسلم می‌فرماید:

الله تعالی حیات و زندگی داوود را از چهل سال به صد سال افزایش داد چه می‌گویيد؟

پاسخ این است که روزی و اجل بر دو نوع هستند:

  1. ۱- نوعی که در تقدیر الهی گذشته و در لوح محفوظ ثبت شده است، تغییر نمی‌کند و در آن‌ دگرگونی و تبدیل ایجاد نمی‌شود،
  2. ۲- نوع دیگری از روزی و اجل آن است که الله تعالی فرشتگان را از آن باخبر می‌نماید، در این نوع افزایش و کاهش رخ می‌دهد، و دلیل آن آیه ی سی و نهم سوره ی رعد است:

 

يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ (رعد ۳۹)

دانلود رایگان اپلیکیشن مفلحون

خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ و «امّ الکتاب» [= لوح محفوظ] نزد اوست!

 

ام الکتاب لوح محفوظ است، کتابی که طرح و نقشه‌ ی الله سبحانه و تعالی برای جهانیان در آن نوشته شده و همه‌ی امورِ تقدیر تعیين شده است.

در نوشته‌ی  فرشتگان بر اساس اسباب، اجل و روزی افزایش و کاهش می یابند.

چون فرشتگان روزی و اجل هر فردی را می‌نویسند، اگر آن فرد به اسبابی مانند برقراری صله‌ ی رحم عمل نماید، روزی و اجلش افزایش می‌یابد،

ولی به اسباب عمل نکرد از روزی و اجلش کاسته می‌شوند

اجلِ مطلق همان است که تنها الله سبحانه و تعالی از آن خبر دارد و بس!

و اجل مقید، آن است که ذات پاک الله سبحانه و تعالی  به فرشته‌ ی مأمور دستور می‌دهد که اجل فلانی را بنویس.

اگر آن فرد صله‌ ی رحم را به جا آورد، الله تعالی به فرشته‌ دستور می‌دهد که اجل و روزی فلانی را زیاد کن.

بنابر این فرشته از افزایش یا کاهشِ اجل اطلاعی ندارد چون اجلِ مطلق را نمی‌داند،

وقتی که اجل مطلق فلانی فرا رسد نه لحظه‌ای تأخير خواهد كرد و نه لحظه‌ای پيشی ميیگيرد.

در این مورد ابن حجر عسقلانی می‌گوید:

چیزی که در علم الله سبحانه و تعالی  گذشته قابل تغییر و تبدیل نیست.

فقط چیزی قابل تغییر و تبدیل است که برای مردم روشن و معلوم باشد مانند فعلِ فاعلی که مردم آن را می‌بینند.

بعید نیست که چنین چیزی متعلق به دانش فرشتگان نگهبان و یا ملائکه‌ی مرتبط به انسان باشد و در آن محو و اثبات مانند کاهش و افزایش اجل واقع ‌شود،

اما تقدیری که در علم  الله تعالی گذشته و نزد خودش می‌باشد نه محو دارد نه اثبات، و قابل تغییر و تبدیل نیست. فتح الباری (۱۱/۴۸۸)

یکی از سوالات دیگری که بار ها پرسیده شده:

چگونه ممکن است الله تعالی همه‌ی چیزها را مقدر کرده در حالی که رسول الله صلی الله و علیه وسلم  فرموده اند:

هر نوزادی بر فطرت پاک به دنیا می‌آید؟ (اگر کسی در علم گذشته‌ ی الله تعالی کافر یا شرور باشد چگونه بر فطرت می‌زاید و پدر و مادرش او را به گناه و فساد می‌کشانند)؟

پاسخ این است که هیچ تناقص و  مخالفتی میان این دو نص وجود ندارد!

الله سبحانه و تعالی بندگانش را بر پاکی و سلامتی از هر نوع اعتقاد باطلی آفریده است،

یعنی آن‌ها را به گونه‌ای آفریده که عقايد و بینش صحیح را می‌پذیرند،

ولی وقتی که به دنیا می‌آیند و شیاطین انس و جن اطرافشان را فرا می‌گیرند، فطرت و درونشان را به فساد و تباهی می‌کشانند و آن را به سوی باطل تغییر می‌دهند،

اما افرادی که الله تعالی اراده نموده بر همان فطرت سالم و روان پاک ثابت بمانند تغییر نمی‌کنند و بر هدایت الله سبحانه و تعالی باقی می‌مانند.

الله تعالی می‌داند چه کسی فطرتش تغییر می‌کند و چه کسی ثابت قدم باقی می‌ماند و در علمِ ازلش چنین چیزی گذشته است و در لوح محفوظ به ثبت رسیده است.

بنابر این تعارض و تناقضی میان حدیث شریف و تقدیر وجود ندارد.

در حدیث قدسی که امام مسلم از عیاض بن حمار نقل می کند که پیامبر اکرم صلی الله و علیه و سلم از ذات پاک الله سبحانه و تعالی روایت می‌کند:

«إِنِّي خَلَقْتُ عِبَادِي حُنَفَاءَ كُلَّهُمْ، وَإِنَّهُمْ أَتَتْهُمْ الشَّيَاطِينُ فَاجْتَالَتْهُمْ عَنْ دِينِهِمْ، وَحَرَّمَتْ عَلَيْهِمْ مَا أَحْلَلْتُ لَهُمْ، وَأَمَرَتْهُمْ أَنْ يُشْرِكُوا بِي مَا لَمْ أُنْزِلْ بِهِ سُلْطَانًا».

من همه‌ ی بندگانم را بر فطرت پاک آفریدم، اما شیطان می‌آید و آن‌ها را گمراه می‌کند و از راه به در می‌برد،

حلال‌های من را برایشان حرام می‌نماید، و بدان‌ها دستور می‌دهد که برای من کسانی را شریک قرار دهند که هیچ دلیل و برهانی در تأیید آن‌ها نفرستاده‌ام.

الله تعالی می‌داند که کدام بنده توسط شیطان گمراه می‌شود و بدان مغرور می‌گردد، و کدام یک بر راه هدایت ثابت قدم می‌ماند و به راه راست هدایت می‌شود.

با این توضیحات این حدیث شریف در مورد یحیی علیه السلام  و فرعون بسیار خوب تفهیم و توجیه می‌شود که می‌فرماید:

«خَلَقَ اللَّهُ يَحْيَى بن زَكَرِيَّا فِي بَطْنِ أُمِّهِ مُؤْمِنًا، وَخَلَقَ فِرْعَوْنَ فِي بَطْنِ أُمِّهِ كَافِرًا.»

الله تعالی یحیی بن‌ زکریا را در شکم مادرش مؤمن و فرعون را در شکم مادرش کافر خلق کرد.

 

 


قسمیکه  اشاره نمودیم که یک تعدادی از سفسطه گویان مردم عام را مغشوش ساخته، برای تأییدِ دیدگاه های معتزله که منکر تقدیر اند به آیه ی (۷۹)سوره ی نساء استدلال می‌کنند که می‌فرماید:

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ ۖ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ ۚ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا

(آرى،) آنچه از نيكيها به تو می‏رسد، از طرف خداست، و آنچه از بدى به تو می‏رسد، از سوى خود توست. و ما تو را رسول براى مردم فرستاديم، و گواهى خدا در اين باره، كافى است!

اینان گمان می‌کنند که حسنات در این آیه فرمانبرداری و منظور از سیئات نافرمانی الله تعالی است.

ولی این تفسیر و ترجمه ی آنان اشتباه است، زیرا هدف از حسنات نعمتها و منظور از سیئات، مصیبت و ناراحتی ها است برای تأیید این تفسیر به سیاق آیه که تنها راه بهتر قرآن کریم است می‌پردازیم.

آنانیکه قرآن عظیم الشان را کتاب هدایت به شکل حقیقی آن دانسته اند، و بخوبی درک نموده اند که پاسخ همهء سؤالات در قرآن کریم است، و پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم، مفسر بزرگ قرآن کریم معرفی شده، با تفکر و تدبر قرآن عظیم الشان را با سنت صحیح پیامبر(صلی الله علیه وسلم) مطالعه نموده موضوع قضاء و قدر را نیز بخوبی درک کرده اند و به بسیارساده گی این حقیقت را فهمیده اند.

الله سبحانه و تعالی می‌فرماید:

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا (نساء:٧٨–٧٩)

هر جا باشيد، مرگ شما را درمی يابد، هر چند در برج هاى محكم باشيد!

و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، می‏گويند: «اين، از ناحيه خداست.»

و اگر سيئه (و شكستى) برسد، میگويند: «اين، از ناحيه توست.»

بگو: «همه اينها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟!

الله تعالی در این آیات، حالت و وضعیت منافقان را به تصویر می‌کشد که هنگامی که به آنان نعمتی مانند روزی، پیروزی و سلامتی می رسد می‌گویند:

این‌ها از طرف الله (ج) است، ولی وقتی که بلا و مصیبتی مانند بیماری، ترس از دشمن و غیره دامنگیرشان می‌شود، می‌گویند: این‌ها از طرف محمد (ص) هستند؛ چون با آوردن این دین جدید مردم با ما به دشمنی پرداختند، و علت همه‌ ی بلا و مصیبت ‌ها شخص محمد (ص) است.

بنابر این حسنات نعمت‌ها و از سیئات نقمت ‌ها هستند، مانند آیات ذیل که می‌فرمایند:

إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا ۖ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ  (آل عمران:١٢٠)

اگر نيكى به شما برسد، آنها را ناراحت می‏كند; و اگر حادثه ی ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال می‏شوند.

(اما) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهيزگارى پيشه كنيد، نقشه ‏هاى (خائنانه) آنان، به شما زيانى نمی‏رساند،خداوند به آنچه انجام میدهند، احاطه دارد.

وَقَطَّعْنَاهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَمًا ۖ مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذَٰلِكَ ۖ وَبَلَوْنَاهُمْ بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّيِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و آنها را در زمين بصورت گروه ‏هايى، پراگنده ساختيم، گروهى از آنها صالح، و گروهى ناصالحند. و آنها را با نيكی ‏ها و بدى‏ ها آزموديم، شايد بازگردند!  (اعراف:١٦٨)

سپس الله سبحانه و تعالی در پایان آیه با بیان قاطع می‌فرماید که هیچ نیکی و بدی از قدرت خداوند بیرون نمی‌روند و همه از طرف خداوند هستند و براساس قدرت و اراده ایشان صورت می‌گیرند:

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا  (نساء:٧٨)

هر جا باشيد، مرگ شما را درمی ‏يابد، هر چند در برجهاى محكم باشيد!

و اگر به آنها ( منافقان) حسنه (و پيروزى) برسد، می‏گويند:

«اين، از ناحيه خداست.»و اگر سيئه (و شكستى) برسد، می‏گويند: «اين، از ناحيه توست.» بگو: «همه اينها از ناحيه خداست.» پس چرا اين گروه حاضر نيستند سخنى را درك كنند؟!

بعد از آن، الله سبحانه و تعالی بیان می‌فرماید که بلا و مصیبت‌ها نتیجه‌ ی گناه و نافرمانی انسان ‌هاست،

اما اسباب نیکی منحصر نیست؛ چون از فضل و بخشش الهی سرچشمه می‌گیرد.

کردار خوب بندگان و فضلِ الله تعالی شامل حال آن ‌هاست، بنابر این بندگان هنگام نزول نعمت ‌ها باید زبان شکر بگشایند و نسبت به آنچه که به آنان عطا کرده سپاسگزاری کنند و هنگام نزول بلا و مصیبت توبه و استغفار نمایند، زیرا عدم استغفار و ترک توبه سبب نزول بلاها بوده است.

با تأمل و تفکر در دو آیه‌ ی فوق متوجه می‌شویم که نیکی ها و بدی ها افعال و کردار بندگان هستند که در بلا و نعمت به انسان می‌رسند،

اما سبب بلا و مصیبت، گناه و کردارِ بد، خودِ انسان‌ ها است، البته بلا و مصیبت هم مقدر شده‌اند ولی، الله سبحانه و تعالی برای وقوع آن ‌ها گناه را سبب مصیبت ذکر کرده است.

الله سبحانه و تعالی میداند که فلان قوم طالبِ فضل و کرمِ او تعالی نیستند، و در عوضِ طلبِ فضلِ الهی، طالبِ نهیات، منکرات، عصیان، طغیان، غرور، تکبر، بی حرمتی، حسادت، شهوت رانی، دین ستیزی، و صد ها عمل منفور دیگری که الله تعالی آن را شایسته ی بندگانش نمیداند، هستند.

طینت و سرشتِ قومی که لباسِ غرور به تن کرده، از عبادات به خالق یکتا ابا میورزد، و ابلیس و شیاطین را خالق خود گرفته اند، به الله تعالی معلوم است. و او تعالی میداند که این قوم به شیطان سجده کرده، از اوامر ابلیسانه ی لعین ترینِ مخلوقات فرمانبرداری میکند، تا اینکه از اوامر آسمانی.

پس، این قوم، نه توفیقِ هدایت طلبیده اند و نه هم فضلِ او تعالی را خواسته اند، این عمل شان، طالبِ شرّ و بدی ها، برای خودشان است.

بدون شک که، وقتی مصیبتی بر آنان میرسد، جز اعمال و نیات خودشان، چیز دیگری در آن باعث نزول این مصیبت نبوده است، و الله تعالی بر دلهای آنان واقف است.

بهترین تصمیم، راه و روش برای یک مسلمان در مسائل قضاء و قدر، فقط تسلیم شدن به احکام و اوامر الله سبحانه و تعالی و عدم مداخله در آن و مسؤولیت خویش را دانستن است.

در مسایل قضاء و قدر لازم است یک مؤمن از خود بپرسد که آیا من در هنگام انجام این کار اختیار داشتم و یا به شکل اجباری این کار توسط من صورت گرفت، و یا مرا کسی مجبورساخت تا اینکار را بکنم؟

بدین صورت اگر به اختیار خود انجام داده مورد بازپرس قرار میگیرد و هرگاه اختیار نداشته و یااختیار داشته ولی مجبور بوده، و یا کسی تهدیدش نموده که آن کار را بکند، در اینصورت مورد باز پرس قرار نمیگیرد.

ادب اسلامی تقاضا میکند تا انسان در امور الهی مداخله نکند، زیرا یک شخص معمولی نمیتواند از محکمه بپرسد که چرا مجرمی را حبس نموده است و یا اینکه یک دانشجو نمیتواند از مسؤولین دانشگاه بپرسد که چرا برای قبولی در دانشگاه امتحان کنکور تعیین شده است و چرا بعضی از محصلین در کنکور ناکام شده اند؟

بدین صورت اگر اینها از عقل خویش کار بگیرند علت همه را با خود سنجش نموده و بدانند کار خوبی است.

و اگر علت بسیاری از قوانین را ندانسته و همیشه علت و چگونگی این امور را بپرسند، ملامت میشوند، انسان مؤمن در دایره ی مسئولیت خویش از اختیار و عدم اختیار خویش مسئولیت دارد، ولی امور غیبی را که چگونه ترتیب و تنظیم شده است، احتراما به خالق جهان محول سازد.

برادر وخواهر مسلمان!

???? مبحث قضا وقدر خیلی باریک، پیچیده، ومغلق است و انسان را شایسته نیست در مورد بحث کند و بپیچد.

????به همین ملحوظ شایسته نیست با عقل محدود انسانی، چرا ها وچنین هائی را ایجاد و در مورد تشبثِ بیجا کنیم.

هر آنچه است و هست، از آنِ اوست، و از اوست. بدان ایمان داریم و هرچنانی که است قبولش داریم!

???? تمام موضوعات این مضمون به استناد آیات قرآن کریم و احادیث نبوی تهیه شده است. طبق معمول در صفحه ی فیسبوک همیشه منفی بافان و کج فکران، قبل از اینکه تمام مضمون را بخوانند، بناحق بالای موارد قضأ وقدر ایراد میگیرند.

ان شأ الله تا نشربخش بعدی تقاضای من از شما در مورد این مبحث این است تا صبور باشید و تمام بخش ها را متدبرانه تعقیب کنید.

هر بخش لازم و ملزم بخش دیگر است.

???? پس صبر را پیشه کنید و در این مبحث خود را عالم سازید و به ناحق و بدون علمِ کافی در مبحث قضأ و قدر نپیچید تا از لغزش مهلک در ایمان خودداری کرده، بناحق خود را در تهلکه نیاندازید.

????مطالعه ی بخش های بعدی این مضمون خیلی مهم و جالب را از این صفحه، از دست ندهید!

صفحه اول قضا و قدر (فهرست تمام بخش ها ) 

نمایش بیشتر

احمد جاوید عارفی

نویسنده: استاد احمد جاوید عارفی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

Adblock رو غیر فعال کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید