مسائل روز

نقد ذات و يا نفى ذات؟

نقد ذات اگر توأم با معيارهاى عدالت و انصاف و در مطابقت با اصول و ضوابط علمى انجام شود كار مثمر و مفيد و مطلوب است و مى تواند رهگشا و حلال بسا از مشكلات جوانع اسلامى از جمله جامعه افغانستان باشد. اما توجه بايد داشت كه اگر اين نقد ناشى از احساس حقارت در برابر ديگران و بر خاسته از عقده هاى روانى احساس كمترى و شكست و انهزام نفسى در مقابل تمدن غربى و طغيان ماديگرى باشد به يقين مى توان گفت كه نه تنها هيچ دردى را دوا نمى كند و هيچ مشكلى از مشكلات امت اسلام را حل نخواهد كرد بلكه به مشكلات مسلمانان خواهد افزود و زمينه ساز سيطره هرچه بيشتر غرب بر جهان اسلام و مقدرات مسلمانان خواهد شد.

 

اكثر دوستانى كه خودشان را به اصطلاح ” روشنفكر ” با پسوند ” دينى ” مى خوانند بصرف نظر ازين كه اين اصطلاح با اين پسوند تا چه حد از نظر علمى درست است ، و بدون توجه به حقيقت و چگونگى نسبت فكرى و التزام عملى اين دوستان با اصل دين بويژه اسلام و بدون پرداختن به تناقضات فكرى ايشان ، متاسفانه به همان راهى مى روند كه روزگارى ره روانى چون سر سيد احمد خان، رفاعه الطهطاوى، قاسم امين، طه حسين، سلامه موسى و امثال آنان داشت و شكست و انبهار روانى و مفلسى ى فكرى بعضى ازين اشخاص بجايى رسيد كه با صراحت و دور از تقيه و لفافه گفتند كه تنها راه پيشرفت جهان اسلام و نجات از مشكلات اينست كه ما در خوب و بد و تلخ و شيرين پيرو غرب شويم! و يكى ازين قماش افراد به اين همه بسنده نكرد و با كمال جرئت گفت كه نجات شرق درينست تا در پيروى از غرب بايد بحايى برسد كه مردم آن همه آنچه را در معده غربيها است بخورند!

تعجب بلكه تاسف ديگر درينست كه ازديد و نظر شكست خورده بسيارى از دوستان لبرال و بسيارى از دوستان به اصطلاح روشنفكر دينى (!) همه غرب اعم فكر، انديشه، اخلاق، نظام اجتماعى، نظام سياسى و نمادهاى تمدنى خوب و سفيد است و همه شرق اعم از تاريخ ، تمدن گذشته، ميراث هاى فكرى و فرهنگى، منظومه اخلاقى و برداشت تاى دينىى كهنه و نا كار آمد است كه بايد همه يكسره كنار گذاشته شده و جاى آن را انديشه، فكر، اخلاق، نظام اجتماعى و سياسى كاپى شده از غرب بگيرد.

برتری اسلام

اين ديد افراطى و نا متعادل كه درست در برابر ديد افراطى ديگر يعنى تحجر و كهنه گرايى و جمود فكرى قرار دارد با افراط فكرى و تند روى سلوكى ، با افراط و تند روى فكرى و سلوكى مقابله و مواجهه مى كند كه در نتيجه افراط بيشتر بار مى آورد و مشكل را مشكل تر مى سازد. حرف درست و مبنى بر حقيقت اينست كه انديشه و فكر و منظومه هاى تمدن غرب و تبعات آن نه همه خوب و مثبت است ونه همه بد و منفى و تعامل با غرب با منطق افراطى ى ” همه سفيد و يا همه سياه” ما را بجايى نمى رساند و كار درست آن خواهد بود كه با غرب و تمدن آن بر اساس معيار هاى روشن علمى و شرعى و مطابق با قاعده

[fusion_alert type=”notice” accent_color=”” background_color=”” border_size=”1px” icon=”fa-bookmark” box_shadow=”yes” animation_type=”0″ animation_direction=”down” animation_speed=”0.1″ class=”” id=””]خذ ما صفى و دع ما كدر[/fusion_alert]

يعنى خوب و مثبت را بگير و بد و منفى را بگذار تعامل و برخورد شود.

همچنان عين منطق و موقف در باره تاريخ، فرهنك و ميراث هاى فكرى جهان اسلام نيز قابل تطبيق است. نه هر آنچه از گذشته ها براى ما به ميراث مانده يكسره منفى و نادرست است و نه همه خوب و مثبت و مقدس.

موقف عقلانى و معتدل ايجاب مى كند تابا يك نقد روشمند و توأم با ضوابط علمى وشرعى ميراث هاى گذشته مان را باز بينى كنيم و با بكار گيرى قاعده زرين ” خذ ما صفى و دع ما كدر” حركت و جريان تجديدى معاصر در جهان اسلام را غنامند و بارور بسازيم.

بايد توجه داشت كه فرق نقد ذات با نفى و انكار ذات و جلد ذات همان فرق بين زمين و آسمان است و متاسفانه كارى را كه دوستان لبرال و شيفته گان جريان به اصطلاح روشنفكرى دينى در تعامل با گذشته امت اسلامى انجام مى دهند بيشتر به نفى و انكار و جلد ذات ميماند تا نقد ذات! نقد ذات با معيارهاى كه گفته شد مفيد است اما نفى ذات و انكار آن مدمر و تباهكن.

 

نوشته : د.فضل الهادي وزين 

نمایش بیشتر

داکتر فضل الهادي وزين

پوهندوی دکتور فضل الهادی وزین عضو اتحاد جهانی علمای مسلمان عضو مجمع علمی علمای افغانستان عضو مجلس تنسیق علمای افغانستان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا

Adblock رو غیر فعال کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید