نماز کسوف یا خورشید کرفتگی و ماه گرفتگی

وقتی ماه یا خورشید گرفتگی شد مستحب است کسی بانگ دهد و بگوید: (الصلاة جامعة) «نماز برپاست».

از عبدالله بن عمر روایت است: (لما کسفت الشمس علی عهد رسول الله(صلى الله عليه وسلم) نودی: إن الصلاة جامعة) [1]

«وقتی خورشید گرفتگی در زمان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روی دادندا داده شد که: إن الصلاة جامعة».

هنگامیکه مردم در مسجد جمع شدند، امام باید دو رکعت را به صورتی که در این حدیث آمده بخواند:

خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی

از عایشه روایت است: (خسفت الشمس فی حیاة النبی(صلى الله عليه وسلم)، فخرج إلی المسجد فصل الناس وراءه فکبر، فاقترأرسول(صلى الله عليه وسلم) قراءة طویلة، ثم کبر، فرکع رکوعا طویلا، ثم قال: سمع الله لمن حمده، فقام و لم یسجد، و قرأ قراءة طویلة، هی أدنی من القراءة الأولی، ثم کبر و رکع رکوعا طویلا، و هو أدنی من الرکوع الأول، ثم قال سمع الله لمن حمده، ربنا و لک الحمد ثم سجد، ثم قال فی الرکعة الآخرة مثل ذلک، فاستکمل أربع رکعات فی أربع سجدات وانجلت الشمس قبل أن ینصرف)[2]

«در زمان پیامبر(صلى الله عليه وسلم) خورشیدگرفتگی روی داد، و پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به مسجد رفت، و مردم پشت سر او صف بستند؛ سپس پیامبر(صلى الله عليه وسلم) الله اکبر گفت و قرائتی طولانی خواند؛ سپس با گفتن الله أکبر به رکوع رفت و رکوع را طولانی نمود، سپس سمع الله لمن حمده گفت و ایستاد به سجده نرفت، بلکه قرائتی طولانی که از قرائت اول کوتاهتر بود، خواند؛ سپس الله أکبرگفت و رکوعی طولانی نمود که از رکوع اول کمتر بود سپس فرمود:

سمع الله لمن حمده ربنا و لک الحمد، سپس به سجده رفت و رکعت دوم را مثل رکعت اول خواند، تا اینکه چهار رکوع را با چهار سجده(در دو رکعت) کامل کرد و قبل از آنکه سلام دهد خورشید، نمایان شد».

خورشید گرفتگی در زمان پیامبر

خواندن خطبه بعد از نماز کسوف (خورشید گرفتگی ماه گرفتگی)

سنت است امام بعد از خواندن نماز کسوف برای مردم خطبه بخواند و آنها را وعظ و ارشاد و تذکر دهد و آنها را به عمل صالح تشویق نماید: ازعایشه روایت است که پیامبر(صلى الله عليه وسلم) روزی که خورشید گرفته شد نماز خواند … سپس (عایشه) چگونگی نماز را ذکر کرد و گفت: بعد از آن (پیامبر(صلى الله عليه وسلم)) سلام داد در حالی که خورشید نمایان شده بود؛ سپس برای مردم خطبه خواند و درباره خورشید و ماه گرفتگی فرمود:

(إنهما آیتان من آیات الله، لایخسفان لموت أحد ولالحیاته، فإذا رأیتموهما فافرعوا إلی الصلاة)[3] «آن دو (خورشید و ماه) از آیات و نشانه‌های خداهستند و به خاطر مرگ و تولد هیچ کس گرفته نمی‌شوند؛ پس وقتی که (گرفتن) آنها را دیدید به خواندن نماز پناه آورید».

از اسماء روایت است: (لقد أمر النبی(صلى الله عليه وسلم) بالعتاقة فی کسوف الشمس)[4] «پیامبر(صلى الله عليه وسلم) هنگام خورشید گرفتگی به آزاد کردن برده دستور داد».

از ابوموسی روایت است: خورشید گرفته شد، پیامبر(صلى الله عليه وسلم) به حالت ترس بلند شد، بیم آن داشت که قیامت برپا شود؛ پس به مسجد آمد و نمازی را با طولانی‌ترین قیام و رکوع و سجود خواند بطوریکه هیچوقت او را در چنین حالتی ندیده بودم و فرمود: (هذه الآیات التی یرسل الله لاتکون لموت أحد ولالحیاته ولکن یخوف الله بها عباده فإذا رأیتم شیئا من ذلک فافزعوا الی ذکره و دعائه و استغفاره)[5]

«این نشانه‌هایی که خدابر بندگانش می‌فرستد به مناسبت مرگ با تولد هیچ کس روی نمی‌دهند بلکه خداوند با آنها برای بندگانش می‌فرستد به مناسب مرگ با تولد هیچ کس روی نمی‌دهند بلکه خداوند با آنها بندگان خود را می‌ترساند. پس هرگاه چیزی از آنها را مشاهده کردید به ذکر و دعا و استغفار متوسل شوید».

ظاهر این فرموده پیامبر(صلى الله عليه وسلم) (فافزعوا – بشتابید) الخ وجوب را می‌رساند؛ بنابراین نماز کسوف فرض کفایی است همچنانکه ابوعرانه در صحیح‌اش (398/2) تحت عنوان «بیان وجوب صلاة الکسوف» ذکر کرده و سپس بعضی از احادیث صحیح در مورد امر به نماز کسوف را آورده است. قول به وجوب این نماز از ظاهر کلام ابن خزیمه در صحیحش (38/2) نیز فهمیده می‌شود که می‌گوید:

(باب الأمر بالصلاة عند کسوف الشمس و القمر) وی همچنین بعضی از احادیث را درباره امر به نماز کسوف آورده است.

حافظ (ابن حجر) در فتح الباری (527/2) می‌گوید:

جمهور علما معتقدند که نماز کسوف سنت موکده است ولی ابوعوانه در صحیح‌اش به وجوب آن تصریح کرده است و این نظریه را از کسی دیگر ندیده‌ام مگر آنچه که از مالک نقل شده که حکم آرا مانند حکم جمعه دانسته است و «زین بن منیر» وجوب آن را از ابوحنیفه نقل کرده است. همچنین بعضی از مصنفان حنفی مذهب گفته‌اند که نماز کسوف واجب است».[6]


[1]) متفق علیه : خ (1045/533/2)، م (910/627/2)، نس (136/3).
[2]) متفق علیه : خ (1046/533/2)، م (901 – 619/2)، د (1168/46/4)، نس (130/3).
[3]) متفق علیه : خ (1046/533/2)، م (901 – 619/2)، د (1168/46/4)، نس (130/3).
[4]) صحیح : [مختصر خ 118]، خ (1045/543/2).
[5]) متفق علیه : خ (1059/545/2)، م (912/628/2)، نس (2153/3).
[6]) تمام المنة (261)، با اندکی تغییر.

دکمه بازگشت به بالا

Adblock رو غیر فعال کنید

بخشی از درآمد سایت با تبلیغات تامین می شود لطفا با غیر فعال کردن ad blocker از ما حمایت کنید